در پژوهشهای امروزی بهرهمندی از دادههای اینترنتی اهمیت بسیار دارد. شمار کتابخانهها، نشریهها، موزهها و مجموعههای هنری که منابع خود را بهگونهای آنلاین در اختیار مخاطبان مینهند، روزبهروز رو به فزونی است. در کنار این امکان، دادههای بسیاری نیز در دسترس است که به دلایل گوناگون، ارزش استناد و توجه ندارد و دانشجویان و نویسندگان مقالات دانشگاهی میبایست از آنها پرهیز کنند. همچنین در شیوۀ نگارش مقالات که در سایتهای نشریات بارگذاری شده، جزییات ارجاعات اینترنتی کمتر آمده است که این نکته به سردرگمی دانشجویان در نگارش دقیق میانجامد.
در این بخش، تصویرهای 37تا 54 ورقه و گلشاه آمده است. برای دیدن تصویرهای 1ـ18 به اینجا بروید؛ نیز تصویرهای 19ـ36 را اینجا ببینید (شمارۀ تصویرها، با شمارۀ نسخهنگارهها در کتاب اصلی یکسان نیست).
ورقه و گلشاه، نسخهای مصور در کتابخانۀ توپقاپیسرای استانبول به شمارۀ hezine 841 ، به گمان برخی هنرپژوهان و نسخهشناسان، کهنترین نسخۀ مصور فارسی است که در وضعیت مطلوبی به دست ما رسیده است. کمتر کتاب یا پژوهشی را میتوان یافت که در بررسی تاریخ نقاشی و نسخهآرایی ایرانی، سخن را از ورقه و گلشاه آغاز نکرده باشد. با وجود اهمیت این شاهکار بیبدیل که بسیاری ویژگیهای هنر پیشامغولی ایران و فرارودی را بازتاب میدهد، و نیز با آنکه در سالهای اخیر بسیاری از مجموعههای معتبر جهانی (موزهها، کتابخانهها و مجموعههای شخصی) به انتشار آنلاین آثار همت گماردهاند، دسترسی به تصویرهای این کتاب ارزشمند با دشواری روبهروست. کتابخانه و موزۀ توپقاپیسرای (استانبول) که نسخه را در اختیار دارد، امکان دسترسی گسترده به این کتاب را برای هنرپژوهان فراهم نیاورده است. در جریان پیشبرد برخی بررسیها در ماههای اخیر ناگزیر از دستیابی به تصویرهای این کتاب بودم. برخی از آنها را از وبلاگها، سایتها و کتابهای گوناگون بهتدریج گرد آوردم و در این نوشتار همۀ آنچه در این مدت یافتم، با هنرپژوهان کشورم سهیم میشوم. به امید پژوهشهای درخشان.
رسالات نورشناسی یا مناظرومرایای کهن، نگاه پیشینیان را دربارۀ نور، دیدن و ادراک بصری بازتاب میدهد. از آنجا که این آثار، تنها منابع برجایماندۀ علم نورشناسی سدههای پیش است، یگانه امکان راهیابی به افکار ایرانیان قدیم را پیرامون مسائل نورشناسی و دیدن فراهم میآورد. در میان نگاشتههای نورشناسی قدیم که بیشتر آنها به المناظر مشهور بودند، المناظر ابنهیثم، یکی از کاملترین رسالات نورشناسی دورۀ اسلامی (سدههای 4ـ5 ه.ق) به شمار میآید.
دیدگاه مردمان قدیم دربارۀ چگونگی دیدن و فهم چیزهای دیدهشده، شیوههای بازنمایی جهان پیرامون را ساخت داده است. ازاینرو میپنداریم نقاشی سنتی ایران (نگارگری) نیز بربنیان دیدگاه و باورهای علمی همروزگارش صورت یافته باشد. چنانچه خواهیم دید دستاوردهای آثار علمی مانند المناظر ابنهیثم، راهگشای فهم بسیاری از چارچوبهای نگارگری ایرانی است. در ادامه، بربنیان دستاوردهای المناظر، چرایی تأکید قدما را بر گونه دادن کاغذ، پیش از کتابت و نگارگری تبیین میکنیم.
کتاب صور ملوک بنیساسان در ردیف خداینامههای پهلوی است که آن را تا سدههای نخست اسلامی، رونویسی میکردند و گاه به عربی برمیگرداندند. برخی نویسندگان دورۀ اسلامی به سنت تاریخنگاری مصور ساسانی اشاره کردهاند و برپایۀ سخن آنان، کتاب صور ملوک بنیساسان را یکی از این تاریخنگاریها میدانیم. حمزۀ اصفهانی در کتاب سنی ملوک الأرض و الأنبیا، شرح ریزبینانهای از نقاشیهای این کتاب ارائه میدهد. اصفهانی در فراز پایانی باب نخست، آنجا که به شهریاری ساسانی میپردازد، نامهای شهریاران و دو شهبانوی ساسانی را همراه با توصیف دقیق تنپوشهایشان میآورد. او برای توصیف جامهها، پنج واژه یا گروه واژگانی را برمیگزیند و تمامی شلوارها و پیراهنها را با همنشینی یکی از این پنجگانهها با رنگی ویژه (گاه بدون رنگ) بیان میکند: بِلَون؛ مُوَشَّح؛ وَشیِ بالذَّهب؛ وَشیِ مُدَنَّر؛ وَشیِ بِلَون.
این پژوهش بر دریافت صحیح این پنج گروه واژگانی برپایۀ شناخت ما از تاریخچۀ پارچههای دورۀ ساسانی متمرکز است.
مقایسۀ پوشش خدابانوان در هنرهای باستانی (مطالعۀ موردی: آناهیتای اوستایی و آتنای آکروپولیسی)
مریم کشمیری (دکتری پژوهش هنر؛ نویسندۀ مسئول)
ابوالقاسم دادور (دکتری باستانشناسی)
نخستین کنفرانس ملی دوسالانه باستانشناسی و تاریخ هنر
دانشگاه مازندران/ اردیبهشت 1398
مریم کشمیری؛ زهرا رهبرنیا (پژوهشی برگرفته از رسالۀ دکتری نویسندۀ نخست)
نشریۀ علمی ـ پژوهشی هنرهای زیبا، هنرهای تجسمی، دانشگاه تهران
درباره این سایت